روباه و آفتابه

روباه و آفتابه

  • 2 قطعه
  • 11:05 مدت زمان
  • 808 دریافت شده
راوی:
قالب: روایی
دسته‌بندی: کودک
باد در آفتابه پیچیده بود و صدای وحشتناکی از آن به گوش می‌رسید.

روباه از این صدا ترسیده بود. او دمش را روی کولش گذاشت و فرار کرد. روباه در راه به روباه دیگری رسید و به او گفت که شیرها به آنها حمله کرده‌اند و صدای بسیار وحشتناکی دارند... .
***
داستان «روباه و آفتابه» حکایتی از دانشمند دل‌آگاه ایرانی، شیخ بهایی، است.

از ایرانصدا بشنوید

حکایت روباه و آفتابه، حکایتی از دانشمند دل‌آگاه ایرانی، شیخ بهایی است. این حکایت زیبا را بشنوید و از آن درس های تازه ای بگیرید.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    چقدر ترسناک دمش را چجوری قتع کرد
  • کاربر مهمان
    داستان خوبی نبود، قطع شدن دم روباه خیلی بچه ها رو پریشون کرد. ولی خوانش داستان رو دوست داشتم
  • کاربر مهمان
    بد بود خیلی بد بود

تصاویر

دسترسی سریع