یه روز عموی مهربون از زیارت میآد و برای شما یه سوغاتی میآره؛ یه ساعت.
آمد عمویم
باز از زیارت
سوغاتی آورد
یک دانه ساعت
شکل خروس است
این ساعت او
میخواند آواز
قوقولی قوقو
وقت سحر را
میداند انگار
امروز ما را
او کرد بیدار
خیلی صدایش
آرام و ناز است
میگفت پا شو
وقت نماز است
آمد عمویم
باز از زیارت
سوغاتی آورد
یک دانه ساعت
شکل خروس است
این ساعت او
میخواند آواز
قوقولی قوقو
وقت سحر را
میداند انگار
امروز ما را
او کرد بیدار
خیلی صدایش
آرام و ناز است
میگفت پا شو
وقت نماز است
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه