بیتا کوچولو یک دختر خوب و مهربان و کمک رسان بود . همه از دست کارهای خوب او راضی بودند. فقط یک عادت بد داشت.
بیتا کوچولو از جلو ی هر مغازه ایی که رد می شد دلش می خواست خرید کند و آنقدر جلوی مغازه اصرار می کرد که مادرش مجبور می شد برای او خرید کند. مادر بزرگ بیتا یک روز به او گفت من امروز دختر تومی شوم و تو مامان من بشو. مامان بزرگ از جلو هر مغازه ایی که رد میشد اصرار می کرد که خوراکی و اسباب بازی می خواهد و بیتا کم کم از دست مادر بزرگ و غر غر هایش عصبانی و ناراحت شد.
داستان"آرزو دارم مامان باشم" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
بیتا کوچولو از جلو ی هر مغازه ایی که رد می شد دلش می خواست خرید کند و آنقدر جلوی مغازه اصرار می کرد که مادرش مجبور می شد برای او خرید کند. مادر بزرگ بیتا یک روز به او گفت من امروز دختر تومی شوم و تو مامان من بشو. مامان بزرگ از جلو هر مغازه ایی که رد میشد اصرار می کرد که خوراکی و اسباب بازی می خواهد و بیتا کم کم از دست مادر بزرگ و غر غر هایش عصبانی و ناراحت شد.
داستان"آرزو دارم مامان باشم" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
13:07
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه