حسنی دیگه گریه نکرد

  • 1 قطعه
  • 9:09 مدت زمان
  • 1082 دریافت شده
حسنی توی خیال خود تو دشت و سبزه‌ زار می‌ گشت
از این‌ طرف به اون‌ طرف، می‌ رفت دوباره برمی‌ گشت

درختا سبز سبز بودن پرنده‌ ها پَر می‌ زدند
پروانه‌ های رنگارنگ به هر گُلی سر می‌ زدند...
حسنی توی خیال خود تو دشت و سبزه‌ زار می‌ گشت
از این‌ طرف به اون‌ طرف، می‌ رفت دوباره برمی‌ گشت

درختا سبز سبز بودن، پرنده‌ ها پَر می‌ زدند
پروانه‌ های رنگارنگ به هر گُلی سر می‌ زدند

یهو یه برگ خشک و زرد همراه باد اومد پایین
چرخی زد و خش خشی کرد تا اینکه افتاد رو زمین

فصل خزون رسیده بود، برگی رو شاخه‌ها نبود
پروانه‌ ها رفته بودن، هیچ خبر از گُلا نبود

باد می‌ اومد هو هو می‌ کرد، درختا رو تکون می‌ داد
برگای زرد و قهوه‌ ای می‌ افتادند به دست باد

حسنی دلش گرفته بود، زار و زار و زار گریه می‌ کرد
اومد پیشش یواش یواش، یه توپ سرخ و سبز و زرد

چرخی زد و گفت: حسنی! حالا که وقت گریه نیست
من می‌ بینم غصه تو، فقط برای تنهایی است

بیا با من بازی بکن، قِلَم بده روی زمین
ببین چطور بالا می رم، چطور می‌ افتم رو زمین

با همدیگه دوست می‌ مونیم تا وقتی که بهار بیاد
گلا بازم غنچه بدن، شادی به سبزه‌ زار بیاد

حسنی دیگه گریه نکرد، اشکاشو پاک کرد زود زود
خنده اومد روی لباش، چون‌ که دیگه تنها نبود

آهنگ ها

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    اینترنت ضعیف نمیدونم چه طوری هست
  • کاربر مهمان
    خیلی قشنگ بود ./ممنون
  • کاربر مهمان
    عالیه................................................
  • کاربر مهمان
    عالی .
  • کاربر مهمان
    واقعا زیباست
دسترسی سریع