display result search
لالا لالا گلاب و عود
یک لالایی تقدیم به حضرت رقیه (س)
لالالالا لا
بخواب ای کودک زیبا
برایت قصه می خوانم
گل نازم لالا لالا
****
لالالالا لالا
گل شب بو
لالالالا لالا
گلاب و عود
برایت قصه می گویم
رقیه جان سه سالش بود
****
یه روز همراه بابایش
با داداشش،
عموم عمه پسر عمه
با مامان و علی اصغر
به همراه جوان و پیر
با چند تا بچه مرد و زن
همه با هم شدند راهی
به دشت کربلا رفتند
****
ولی دشمن نداد اصلا
به آنها قطره ای از آب
تمام بچه ها بودند
چقدر تشنه
چقدر بی تاب
****
رقیه دید از آن دور
بابای مهربانش رفت
همین که شد شهید آقا
امید و همزبانش رفت
****
لالالالا گل شب بو
لالالالا گلاب و عود
برایت قصه می گویم
رقیه جان سه سالش بود
****
گذشت دور و بر خیمه
هزاران مرد دشمن دید
ولی با اینکه کوچک بود
قوی بود و نمی ترسید
****
رقیه تشنه بود اما
برایش آب نیاوردند
زخمی و تشنه
او را تا شهر شام بردند
***
لالالالا لا
بخواب ای کودک زیبا
برایت قصه می خوانم
گل نازم لالا لالا
****
لالالالا لالا
گل شب بو
لالالالا لالا
گلاب و عود
برایت قصه می گویم
رقیه جان سه سالش بود
****
یه روز همراه بابایش
با داداشش،
عموم عمه پسر عمه
با مامان و علی اصغر
به همراه جوان و پیر
با چند تا بچه مرد و زن
همه با هم شدند راهی
به دشت کربلا رفتند
****
ولی دشمن نداد اصلا
به آنها قطره ای از آب
تمام بچه ها بودند
چقدر تشنه
چقدر بی تاب
****
رقیه دید از آن دور
بابای مهربانش رفت
همین که شد شهید آقا
امید و همزبانش رفت
****
لالالالا گل شب بو
لالالالا گلاب و عود
برایت قصه می گویم
رقیه جان سه سالش بود
****
گذشت دور و بر خیمه
هزاران مرد دشمن دید
ولی با اینکه کوچک بود
قوی بود و نمی ترسید
****
رقیه تشنه بود اما
برایش آب نیاوردند
زخمی و تشنه
او را تا شهر شام بردند
***
آهنگ ها
-
عنوانزمان
کاربر مهمان