خیر و شر، با هم رفیق بودند. آنها با هم به سفر رفتند.
خیر در راه تشنه شد. شر او را تنها و بیمار در بیابان رها کرد.
از بخت خوش، چوپانی توانگر، خیر را در بیابان پیدا کرد و او را به خانه برد. چوپان با دخترش برگ درخت کهن را چیدند و با آن خیر را درمان کردند.
خیر، کم کم به دختر چوپان علاقمند شد اما با خود فکر کرد که چوپان مالدار است و او فقیر. شاید دخترش را به او ندهد ...
خیر در راه تشنه شد. شر او را تنها و بیمار در بیابان رها کرد.
از بخت خوش، چوپانی توانگر، خیر را در بیابان پیدا کرد و او را به خانه برد. چوپان با دخترش برگ درخت کهن را چیدند و با آن خیر را درمان کردند.
خیر، کم کم به دختر چوپان علاقمند شد اما با خود فکر کرد که چوپان مالدار است و او فقیر. شاید دخترش را به او ندهد ...
از ایرانصدا بشنوید
تو نیکی میکن و در دجله انداز
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان