داستان لمبک آبکش و براهام خسیس

داستان لمبک آبکش و براهام خسیس

  • 2 قطعه
  • 21:04 مدت زمان
  • 605 دریافت شده
راوی: اردشیر منظم
قالب: روایی
دسته‌بندی: کودک
روزی از روزها بهرام شاه، شاه ایران هوس شکار کرد و با همراهانش راهی شد.

در راه پیرمردی عصا زنان به حضور شاه آمد و گفت: ای پادشاه! در شهر ما دو مرد هستند که خیلی بر سر زبان هایند.
یکی لمبک آب فروش که مردی بسیار بخشنده و دریا دل و دست ودل باز است و دیگری مردی بدذات و بدجنس و خسیس به بنام براهام ...

از ایرانصدا بشنوید

حکایت زیبای فردوسی پاکزاد را از شاهنامه بشنوید. حکایت لمیک آبکش

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    من داستانش رو خوندم عالیه
  • کاربر مهمان
    حیف این داستان که اینقد موسیقی وسطش پخص میشه لطف موسیقی روکم کنید کودکان این داستان هاروباذوق گوش میدن ولی صدای موسیقی و حجمش آزردشون میکنخ
  • کاربر مهمان
    دوست عزیزی که از موسیقی صحبت کردن احتمالا از نگاه یه بزرگسال صحبت می کنن
  • کاربر مهمان
    موسیقیش خیلی زیاده، واقعا اینو قبول کنید
  • کاربر مهمان
    سلام بله من خودم بزرگسالم ولی انقدر که صوت موسیقی زیاده داستان کمی یادم میرفت
  • کاربر مهمان
    صدای موسیقی چقد بلند .
  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    بد
  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    صدای موسیقی نسبت به گوینده هم بلند است
  • کاربر مهمان
    خیلی بد
  • کاربر مهمان
    عالیههههههههه صدای اهنگ و اونجایی که صدای راه رفتن اسب بود به داستان روح می بخشه و من می تونستم تصور کنم عالییییی بود دستتون دردنکنه💜💜💜💜💜

تصاویر

دسترسی سریع