اولین هدیه

  • 1 قطعه
  • 5:44 مدت زمان
  • 76 دریافت شده
روز جشن رسید. سحر از خوشحالی نمی دونست چی کار کنه. مادربزرگ که خیلی مهربون و دوست داشتنی بود، اونو توی بغلش گرفت و گفت: «قربون نوه عزیزم بشم که اینقدر خوشحاله» سحر خندید و عکس خودش رو توی عینک ذره بینی مامان بزرگش دید. فائزه همکلاسی سحر...
داستان «اولین هدیه» از قدیمی ترین نشریه کودک و نوجوان ایران، «کیهان بچه ها» انتخاب و تهیه شده است. «گلچین قصه های کیهان بچه ها » یه همکاری جدید بین تولیدات چند رسانه ای ایرانصدا و کیهان بچه هاست که می تونین اون رو در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوین.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    لیلا لیلا
دسترسی سریع