مینا کوچولو دراز کشیده بود و به اولین روز مدرسه فکر میکرد.
پیرزن کوچولویی او را صدا کرد. پیرزن سوار یک مداد قرمز شده بود.
تن او پر از حرف و صدا بود!
پیرزن کوچولویی او را صدا کرد. پیرزن سوار یک مداد قرمز شده بود.
تن او پر از حرف و صدا بود!
صداها
-
عنوانزمان
-
14:59
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان