بابا رحیم یک عالمه گوسفند داشت.
مردم ده بابارحیم را خیلی دوست داشتند. بابا رحیم هر روز گوسفندانش را برای چرا به دشت می برد و برایشان نی می زد.
او در بین گوسفندانش یک گوسفند سفید داشت به نام دونه برف.
دونه برف خیلی ورجه وورجه می کرد و دنبال پروانه ها می رفت. او همیشه از گله عقب می ماند ...
مردم ده بابارحیم را خیلی دوست داشتند. بابا رحیم هر روز گوسفندانش را برای چرا به دشت می برد و برایشان نی می زد.
او در بین گوسفندانش یک گوسفند سفید داشت به نام دونه برف.
دونه برف خیلی ورجه وورجه می کرد و دنبال پروانه ها می رفت. او همیشه از گله عقب می ماند ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:36
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه