عید نزدیک شده بود و پویا و آزیتا خیلی خوشحال بودند.
مادر داشت خانه تکانی می کرد. یک روز مادر به آزیتا گفت: امروز برویم خرید عید.
پویا کوچک بود و مادر می خواست برایش یک کفش سوتی بخرد. ولی آزیتا هم کفش سوتی می خواست ...
این برنامه به مناسبت روزهای پایانی سال تهیه شده است
مادر داشت خانه تکانی می کرد. یک روز مادر به آزیتا گفت: امروز برویم خرید عید.
پویا کوچک بود و مادر می خواست برایش یک کفش سوتی بخرد. ولی آزیتا هم کفش سوتی می خواست ...
این برنامه به مناسبت روزهای پایانی سال تهیه شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
13:57
کاربر مهمان
کاربر مهمان