مادربزرگ مهربون

  • 1 قطعه
  • 13:04 مدت زمان
  • 266 دریافت شده
آقا تلفنی بود که روی یک میز در اتاقی زندگی می کرد. همه اعضای خانواده به جز مادربزرگ مهربان که گوش هایش سنگین بود، از صدای زنگ تلفن ناراحت بودند. به همین دلیل هم، آقا تلفن دوست داشت برای مادربزرگ زنگ بزند؛ تا اینکه روزی....
کودکان با شنیدن این داستان به دنیای زیبای قصه ها سفر می کنند.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    لطفا داستانارو ساده بزارید یعنی مادربزرگ و گلاب حرف نزنن😊
  • کاربر مهمان
    ممنون
  • کاربر مهمان
    من از ایران صدا خیلی دوست دارم مخصوصا اگر داستان های باور نکردنی هم اضافه کنید خیلی خوب میشه من مهدیس اوجی هستم
  • کاربر مهمان
    بسیار زیبا و قشنگ بود
  • کاربر مهمان
    ممنون😘😘
دسترسی سریع