display result search
افسانه پسرک تنبل
سال ها قبل پادشاهی بود و وزیری. پادشاه آدمی عجول و کم حوصله و وزیرش مردی دنیا دیده و صبور بود. روزی پادشاه از شکار برمی گشت که در راه به پیرزنی برخورد کرد که یک چشمش کور بود و یک پایش درد می کرد. پادشاه از او پرسید که کارت چیست؟....
کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که تنبلی در زندگی، انسان را از رسیدن به خواسته ها و آرزوهایش دور می کند؛ و بالعکس تلاش و پشتکار باعث به ثمر رسیدن آن ها می شود.
* داستان «پسرک تنبل» از افسانه های قدیمی آذری است.
کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که تنبلی در زندگی، انسان را از رسیدن به خواسته ها و آرزوهایش دور می کند؛ و بالعکس تلاش و پشتکار باعث به ثمر رسیدن آن ها می شود.
* داستان «پسرک تنبل» از افسانه های قدیمی آذری است.
صداها
-
عنوانزمان
-
20:40
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان