یک حبه قند در خانه ی خاله نسرین بود.
حبه ی قند توی قندان نشسته بود. وقتی خاله نسرین چای و قندش را کنار پنجره گذاشت و از خانه بیرون رفت، حبه ی قند رفت لبه ی قندان ...
حبه ی قند توی قندان نشسته بود. وقتی خاله نسرین چای و قندش را کنار پنجره گذاشت و از خانه بیرون رفت، حبه ی قند رفت لبه ی قندان ...
صداها
-
عنوانزمان
-
9:31
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان