پیرمرد تنها

  • 1 قطعه
  • 10:26 مدت زمان
  • 175 دریافت شده
یک روز صبح سارا با صدایی که از کوچه بیرون می آمد از خواب بیدار شد.
یک ماشین بزرگ توی کوچه بود. پیرمردی داشت وسایلش را به خانه ی تازه اش می برد.
سارا و برادرش شایان از داشتن همسایه ی تازه، خوشحال شده بودند ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع