عطر کلوچه های خاله خانوم تا هفت خانه آن طرف تر می رفت.
خاله خانوم هر بار که کلوچه های داغ را کنار پنجره می گذاشت، یکی از کلوچه ها کم می شد. ولی خاله خانوم خیلی خوش قلب و مهربان بود و اصلا ناراحت نمی شد ...
خاله خانوم هر بار که کلوچه های داغ را کنار پنجره می گذاشت، یکی از کلوچه ها کم می شد. ولی خاله خانوم خیلی خوش قلب و مهربان بود و اصلا ناراحت نمی شد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
10:25
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه