روزگاری در کشوری گرازی وحشی بود که مزرعه ها را خراب می کرد، دام ها را می کشت و انسان ها را نابود می کرد. تا اینکه پادشاه آنجا برای شکار گراز شرطی گذاشت. او گفت: اگر هر کسی موفق به شکار این گراز شود می تواند با دخترم ازدواج کند...
در این داستان کودکان با زبانی ساده و روان متوجه می شوند که هیچ کاری چه خوب و چه بد از نظر خداوند پنهان نمی ماند و روزی حقیقت آشکار خواهد شد.
در این داستان کودکان با زبانی ساده و روان متوجه می شوند که هیچ کاری چه خوب و چه بد از نظر خداوند پنهان نمی ماند و روزی حقیقت آشکار خواهد شد.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:07
کاربر مهمان