توپولی سگ کوچولو

  • 1 قطعه
  • 15:11 مدت زمان
  • 225 دریافت شده
توپولی از بس این طرف و آن طرف می رفت، پیرهنش خاکی و کثیف بود.
توپولی نمی دانست کار خوب چه جور کاری است.
یک روز توپولی ،خپل، گربه ی همسایه را دید که داشت شیر می خورد. او شیر را جایزه گرفته بود. چون یک موش شکار کرده بود.
توپولی فکر کرد که اگر او هم موش بگیرد به او جایزه می دهند ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    ممنون از نشیبه. جان
  • کاربر مهمان
    از زمان مامانم غصه می گفت
  • کاربر مهمان
    😊😊👏🏻🥰
  • کاربر مهمان
    خوب بود
  • کاربر مهمان
    خوبید😉😉
  • کاربر مهمان
    درسته من از سگ بدم میاد ولی خیلی زیبا بود ممنونم خانم نشیبا
دسترسی سریع