خرید شب عید

  • 1 قطعه
  • 16:23 مدت زمان
  • 225 دریافت شده
دوست امیر به او گفت که با پدرش لباس عیدشان را خریده اند.
امیر هم گفت که می خواهد قلک اش را بشکند تا بتواند لباس عید بخرد.
فردای آن روز امیر با اجازه ی مادرش به خانه ی دوست اش رفت تا لباس های عید دوست اش را ببیند ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    🌸🤩😍🥰💖💝
  • کاربر مهمان
    باسلام
  • کاربر مهمان
    باسلام
  • کاربر مهمان
    سلام بله درست میگید
  • کاربر مهمان
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
  • کاربر مهمان
    شما نمیفهمین بچه ها هزار بار داستان گوش میدن پس وقتی داستان میفرستید زیاد باشن و هر روز داستان ارسال کنید . ممنون
دسترسی سریع