موش و آهو

  • 1 قطعه
  • 20:24 مدت زمان
  • 321 دریافت شده
در یکی از روزها شکارچی ای برای گرفتن حیوانات دامی در جنگل پهن کرد. آهویی در دام آن صیاد گرفتار شده و هر چه دست و پا زد نتوانست خودش را از آن دام آزاد کند.
بعد از مدتی سعی و تقلاّ وقتی آهو دید دست و پا زدن فایده ای ندارد، ناچار به این سو و آن سو نگاه کرد تا شاید کسی را ببیند و از او کمک بخواهد.

پس آهو اطراف را خوب نگاه کرد و چشمش به موشی افتاد که از آن جا می گذشت.آهو فریاد کشید و موش را صدا کرد و گفت: ای موش عزیز، می دانم که ما قبلا دوست نبودیم اما، از تو خواهش میکنم که به من کمک کنی و مرا از این دام را با دندان های تیزت آزاد کنی. اما...

داستان"موش و آهو" در شبکه رادیویی ایرانصدا به تهیه کنندگی آتی جان فشان تهیه و تولید شده است.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    قصه هاتون خیلی بد شدن یه سر چیستان میزارین تا قصه نهایت 3 تا چیستان بزارین نه اینقدر زیاد اول یا آخر قصه هاتون چیستان هاتون رو بزارین خلاصه قبلا خیلی بهتر بودین
  • کاربر مهمان
    خوبه
  • کاربر مهمان
    قارچ
  • کاربر مهمان
    توت فرنگی
  • کاربر مهمان
    خیلی عالی و خفن بود
  • کاربر مهمان
    بستنی
  • کاربر مهمان
    خاک باغچه
  • کاربر مهمان
    چرخ ماشین
  • کاربر مهمان
    ‌👌🏻😘👌🏻😘❤💚🌷🌷👏😍😘👍🏻👍🏻👌🏻😍😍😘😘😙😗😗😗😗💚💚💚💚💚💚❤❤♥️♥️♥️💞💞💚💚
  • کاربر مهمان
    ❤❤❤❤❤❤❤❤❤💗💗💗💗💗💗🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩💋💋💋💋💋💋💋💛💛💛💛❣❣❣
دسترسی سریع