آقای کریمی، مدیر مدرسه، غضبناک جلوی در ایستاده بود. گفتم: «سلام استاد.» نگاهی به ساعتش انداخت... بهتر است ادامهی داستان را بشنوید.
بعد رو به دانشآموزی که همراه من رسیده بود، فریاد زد: «این مدرسه با مدرسههای دیگر فرق میکند. نبینم دیر به مدرسهی من بیایی!» این یعنی به در گفت تا دیوار بشنود.
کلاً با دانشآموزان فرق زیادی نداشتیم! معلمها مثل بره آرام بودند و برای پنجاه تومان اضافهکار، مسابقه میگذاشتند که زودتر بروند سرِ کلاس!
فوری به برنامهی آن روزم نگاه کردم. ساعت اول باید به کلاس سومِ چهار میرفتم. داخل دفتر مدرسه، آقای یوسفی، ناظم سومیها، تذکر داد: «آقا! این کلاس بچههای شلوغی دارد. مواظب خودتان باشید!»
***
داستان «آرامش در حضور دیگران» رو از قدیمیترین نشریهی کودک و نوجوان ایران، «کیهان بچهها»، انتخاب کردهایم. «گلچین قصههای کیهان بچهها» همکاری ایرانصدا و کیهان بچههاست. این برنامه رو در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوین.
بعد رو به دانشآموزی که همراه من رسیده بود، فریاد زد: «این مدرسه با مدرسههای دیگر فرق میکند. نبینم دیر به مدرسهی من بیایی!» این یعنی به در گفت تا دیوار بشنود.
کلاً با دانشآموزان فرق زیادی نداشتیم! معلمها مثل بره آرام بودند و برای پنجاه تومان اضافهکار، مسابقه میگذاشتند که زودتر بروند سرِ کلاس!
فوری به برنامهی آن روزم نگاه کردم. ساعت اول باید به کلاس سومِ چهار میرفتم. داخل دفتر مدرسه، آقای یوسفی، ناظم سومیها، تذکر داد: «آقا! این کلاس بچههای شلوغی دارد. مواظب خودتان باشید!»
***
داستان «آرامش در حضور دیگران» رو از قدیمیترین نشریهی کودک و نوجوان ایران، «کیهان بچهها»، انتخاب کردهایم. «گلچین قصههای کیهان بچهها» همکاری ایرانصدا و کیهان بچههاست. این برنامه رو در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوین.
صداها
-
عنوانزمان
-
8:01
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه