ساعتی که از کار افتاده بود

  • 1 قطعه
  • 11:34 مدت زمان
  • 136 دریافت شده
پریسا کوچولو برای تعطیلات پیش مادر بزرگش آمده بود. مادربزرگ ساعت قدیمی و بزرگی داشت که مدتی بود به خوبی کار نمی کرد.
یک روز پریسا از مادر بزرگ پرسید ساعت چنده؟ و مادر بزرگ به ساعت نگاه کرد و با تعجب دید ساعت هنوز دوازده ظهر است و بلند گفت فکر کنم ساعت خوابیده. پریسا حسابی خندید و از خنده او مادر بزرگ هم خندید و پرسید مگه ساعت هم می خوابه؟ مادربزرگ گفت وقتی ساعت باطریش تموم بشه و کار نکنه میگن ساعت خوابیده.

داستان"ساعتی که از کار افتاده بود" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع