امید«چهارم دیستان»

  • 1 قطعه
  • 3:27 مدت زمان
  • 32 دریافت شده
شعر کتاب ادبیات فارسی سال چهارم دبستان درباره‌ی امید به خداوند.
شنیدستم که شهبازی کهنسال
کبوتربچه‌ای را کرد دنبال

ز بیم جان کبوتر کرد پرواز
به هرسو تاخت تازان از پی‌اش باز

به دشت و کوه و صحرا بود پرّان
ز چنگ باز شاید دَر بَرَد جان

اَجل را دید و شُست از زندگی دست
درختی در نظر بگرفت و بنشست

نشست و سر به زیر پر فرو برد
که کِی چنگال بازش می‌کند خُرد

نظر کرد آن نگون‌اقبال بر زیر
که صیادی کمان بر کف، به زِه تیر

کمان بر کف، نموده قصد جانش
هدف بگرفته و کرده نشانش

به زیر پای، صیاد و به سر، باز
نه بنشستن صلاح است و نه پرواز

به کلی رشته‌ی امّید بگسست
در آن دم دل به امّید خدا بست

چو امیدش به حق بود آن کبوتر
نجات از مرگ دادش حیِّ داور

بزد ماری به شَستِ پای صیاد
قضا بر باز خورد آن تیر و افتاد

به خاک افتاد هم صیاد و هم باز
کبوتر شاد و خندان کرد پرواز

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 3:27

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع