روزی، روزگاری پیرزنی بود که در کلبهای متروک زندگی میکرد. روبهروی کلبه باغی بود که در اون دو بوتهی گل روییده بود. یکی گُل سفید و دیگری هم گل قرمز. پیرزن، دو تا بچه داشت که مثل دو تا بوتهی گل بودن... .
افسانهی «سفیدبرفی و قرمزگُلی»، نوشتهی «یاکوب لودویگ کارل گریم» و «ویلهلم کارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد برکت» ترجمه کردهاند و انتشارات «فکر روز» آن را منتشر کرده و با همکاری «پایگاه کودک ایرانصدا»، تولید و تهیه شدهاست.
افسانهی «سفیدبرفی و قرمزگُلی»، نوشتهی «یاکوب لودویگ کارل گریم» و «ویلهلم کارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد برکت» ترجمه کردهاند و انتشارات «فکر روز» آن را منتشر کرده و با همکاری «پایگاه کودک ایرانصدا»، تولید و تهیه شدهاست.
صداها
-
عنوانزمان
-
16:14
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه