شعری برای سردار شهید ایران، قاسم سلیمانی.
او که با رفیقانش
بسته بود پیمانی
نام آشنایش بود:
قاسم سلیمانی
او که هر کجا میرفت
عاشقانه گل میکاشت
بی قرار یاران بود
شوق پرکشیدن داشت
سایبان دستانش
بر سر یتیمان بود
در برابر دشمن
مثل موج و طوفان بود
از صدای او دشمن
مثل بید میلرزید
دشمنی که چون خفاش
از چراغ میترسید
یک شب او کبوتر شد
پرکشید و بالا رفت
مثل چشمهای جوشان
او به سوی دریا رفت
ای چراغ نورانی
افتخار ایرانی
تا همیشه میمانی
قاسم سلیمانی!
او که با رفیقانش
بسته بود پیمانی
نام آشنایش بود:
قاسم سلیمانی
او که هر کجا میرفت
عاشقانه گل میکاشت
بی قرار یاران بود
شوق پرکشیدن داشت
سایبان دستانش
بر سر یتیمان بود
در برابر دشمن
مثل موج و طوفان بود
از صدای او دشمن
مثل بید میلرزید
دشمنی که چون خفاش
از چراغ میترسید
یک شب او کبوتر شد
پرکشید و بالا رفت
مثل چشمهای جوشان
او به سوی دریا رفت
ای چراغ نورانی
افتخار ایرانی
تا همیشه میمانی
قاسم سلیمانی!
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:06
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه