من با بابابزرگم باغبونی میکنم. شما چطور؟
عینک دستهقهوهای
اونجا کنار تاقچه بود
پدربزرگ خوب من
خودش کنار باغچه بود
گفت: پسرم عینکمو
بیار که خیلی کار دارم
این گلای بنفشه رو
باید تو باغچه بکارم
بابابزرگ بیلچه رو زود
میده به دستم و میگه:
بفرما نوبت تو شد
از حالا باغبونی دیگه
منم میرم با خوشحالی
تو باغچه تا گل بکارم
اما یههو دمپاییمو
توی گلا جا میذارم
بابابزرگ میخنده و
تموم گلها وا میشن
هرچی گل بنفشه هست
تو باغچهی ما جا میشن
عینک دستهقهوهای
اونجا کنار تاقچه بود
پدربزرگ خوب من
خودش کنار باغچه بود
گفت: پسرم عینکمو
بیار که خیلی کار دارم
این گلای بنفشه رو
باید تو باغچه بکارم
بابابزرگ بیلچه رو زود
میده به دستم و میگه:
بفرما نوبت تو شد
از حالا باغبونی دیگه
منم میرم با خوشحالی
تو باغچه تا گل بکارم
اما یههو دمپاییمو
توی گلا جا میذارم
بابابزرگ میخنده و
تموم گلها وا میشن
هرچی گل بنفشه هست
تو باغچهی ما جا میشن
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:09
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه