شعری برای بابایم که یک جانباز شیمیایی بود.
اشک در نگاه من
درد در صدای تو
خندهی تو مال من
گریهام برای تو
باز سرفه میکنی
صورتت کبود شد
اشکهای کوچکم
قطره قطره رود شد
آب میشود تنت
ذره ذره کمکَمک
طاس میشود سرت
میشوی تو بانمک
تو سرود زندگی
تو ترانهی بهار
با تو پرچم وطن
تا همیشه برقرار
اشک در نگاه من
درد در صدای تو
خندهی تو مال من
گریهام برای تو
باز سرفه میکنی
صورتت کبود شد
اشکهای کوچکم
قطره قطره رود شد
آب میشود تنت
ذره ذره کمکَمک
طاس میشود سرت
میشوی تو بانمک
تو سرود زندگی
تو ترانهی بهار
با تو پرچم وطن
تا همیشه برقرار
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه