مادر یاسمن تصمیم گرفته بود که براش یه لباس ببافه. یاسمن میرفت توی حیاط و بازی میکرد؛ اون مواظب بود که پاش رو روی سبزیایی که روی پارچه توی اِیوون پهن شده بود نذاره. یه روز مادر با ناراحتی از حیاط اومد توی اتاق و از یاسمن پرسید... .
کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که در بعضی مواقع باید به بزرگترها برای انجام بعضی کارها، یادآوری کنن، آخه اونا مشغلهشون زیاده و ممکنه بعضی کارها رو فراموش کنن. اینطوری بچهها به بزرگتراشون کمک میکنن که دوبارهکاری نکنن تا بیشتر خسته نشن.
کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که در بعضی مواقع باید به بزرگترها برای انجام بعضی کارها، یادآوری کنن، آخه اونا مشغلهشون زیاده و ممکنه بعضی کارها رو فراموش کنن. اینطوری بچهها به بزرگتراشون کمک میکنن که دوبارهکاری نکنن تا بیشتر خسته نشن.
صداها
-
عنوانزمان
-
12:56
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه