شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ آزمایشات هدی کوچولو
هدی مشغول تمرین جدول ضرب بود که عزیز جون وارد اتاق شد و از اون درباره درس و مدرسه اش سوال کرد. هدی هم شروع کرد به توضیح دادن که امروز چه کارها و آزمایشاتی رو انجام دادن. هدی گفت که خانم معلم با دوتا لیوان، که توی یکیش آب معمولی بود و توی...
⭕️ لباس گرم
هوا سرد بود و خرسی لباس گرم نمی پوشید. خرسی و موشی و آهو در یک بیشه زار با خوبی و خوشی زندگی می کردند. هوا سرد بود و خرسی در خانه بود. موشی به خانه ی خرسی آمده بود . چون هوا سرد بود او لباس های زیادی تنش کرده بود. اما خرسی بدون لباس گرم بیرون از خانه رفت و منتظر آهو شد. حتی چتر هم نبرده بود ...
⭕️آدم گرسنه سنگ رو هم می خوره
روزی روزگاری لقمان حکیم با پسرش از کوچه ای عبور می کردند که ناگهان صدای اذان بلند شد. پسر لقمان پیشنهاد داد تا برای ادای نماز به مسجد بروند و بعد از آن برای صرف ناهار به منزل بازگردند؛ چرا که مادر برای ناهار غذای خوشمزه ای درست کرده بود. آنها نماز را به جای آورده و از مسجد خارج شدند تا اینکه...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ آزمایشات هدی کوچولو
هدی مشغول تمرین جدول ضرب بود که عزیز جون وارد اتاق شد و از اون درباره درس و مدرسه اش سوال کرد. هدی هم شروع کرد به توضیح دادن که امروز چه کارها و آزمایشاتی رو انجام دادن. هدی گفت که خانم معلم با دوتا لیوان، که توی یکیش آب معمولی بود و توی...
⭕️ لباس گرم
هوا سرد بود و خرسی لباس گرم نمی پوشید. خرسی و موشی و آهو در یک بیشه زار با خوبی و خوشی زندگی می کردند. هوا سرد بود و خرسی در خانه بود. موشی به خانه ی خرسی آمده بود . چون هوا سرد بود او لباس های زیادی تنش کرده بود. اما خرسی بدون لباس گرم بیرون از خانه رفت و منتظر آهو شد. حتی چتر هم نبرده بود ...
⭕️آدم گرسنه سنگ رو هم می خوره
روزی روزگاری لقمان حکیم با پسرش از کوچه ای عبور می کردند که ناگهان صدای اذان بلند شد. پسر لقمان پیشنهاد داد تا برای ادای نماز به مسجد بروند و بعد از آن برای صرف ناهار به منزل بازگردند؛ چرا که مادر برای ناهار غذای خوشمزه ای درست کرده بود. آنها نماز را به جای آورده و از مسجد خارج شدند تا اینکه...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
40:24
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان