display result search
شب رویایی 358
شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ مترو سواری
هدی و عزیزجون سوار مترو شدن و روی صندلی نشستن. هدی وقتی که دید یه خانم با بچه‌‌ی کوچیک ایستاده، ناراحت شد و جاش رو داد به اونها تا بشینن. عزیزجون از این کار خوب هدی خیلی خوشحال شد و اون رو تشویق کرد... .
⭕️ کلاه بافتنی بنفش
پرنیان کوچولو و بابا و مامانش تصمیم دارن تو روز درختکاری، نهال هایی به نام خودشون رو توی باغچه بکارن. همون موقع پرنیان یه کلاه بافتنی بنفش پیدا می کنه که تو حیاط افتاده و ...
⭕️ بذار بگن خان هم مرغ داشت
روزی مردی روستایی کنار جاده ای نشسته بود و خربزه می خورد. از آنجایی که او قبلا دیده بود هرگاه خان که مرد ثروتمند و بانفوذی بود هنگام خوردن خربزه، تخم و پوست آن را نمی خورد و کنار می گذارد، مرد روستایی هم اول مثل خان از خوردن تخمه و پوست خربزه خودداری کرد؛ به خاطر اینکه با خودش می گفت بگذار هر کسی از اینجا می گذرد، فکر کند خان اینجا بوده و او خربزه ها را خورده است....
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ مترو سواری
هدی و عزیزجون سوار مترو شدن و روی صندلی نشستن. هدی وقتی که دید یه خانم با بچه‌‌ی کوچیک ایستاده، ناراحت شد و جاش رو داد به اونها تا بشینن. عزیزجون از این کار خوب هدی خیلی خوشحال شد و اون رو تشویق کرد... .
⭕️ کلاه بافتنی بنفش
پرنیان کوچولو و بابا و مامانش تصمیم دارن تو روز درختکاری، نهال هایی به نام خودشون رو توی باغچه بکارن. همون موقع پرنیان یه کلاه بافتنی بنفش پیدا می کنه که تو حیاط افتاده و ...
⭕️ بذار بگن خان هم مرغ داشت
روزی مردی روستایی کنار جاده ای نشسته بود و خربزه می خورد. از آنجایی که او قبلا دیده بود هرگاه خان که مرد ثروتمند و بانفوذی بود هنگام خوردن خربزه، تخم و پوست آن را نمی خورد و کنار می گذارد، مرد روستایی هم اول مثل خان از خوردن تخمه و پوست خربزه خودداری کرد؛ به خاطر اینکه با خودش می گفت بگذار هر کسی از اینجا می گذرد، فکر کند خان اینجا بوده و او خربزه ها را خورده است....
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
37:13
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
