شیر پرهیزکار

شیر پرهیزکار

  • 4 قطعه
  • 38:15 مدت زمان
  • 4823 دریافت شده
راوی: مریم نشیبا
قالب: روایی
دسته‌بندی: کودک
جنگلی بود با حیوانات بسیار. شیری مهربان و عادل در آن جنگل زندگی می کرد. شیر و حیوانات فقط از گیاهان استفاده می کردند و از گوشت جانوران نمی خوردند.

شیر در جنگل، به شیر پرهیزکار مشهور شده بود.
روزی حیوانات و شیر پرهیزکار با هم به گردش رفتند. آنها شتری رادیدند و خواستند که شتر را بخورند. اما شیر گفت: این حیوان زحمتکش است و باید رهایش کرد.
شیر، شتر را پیش خود نگهداری کرد و چون بسیار عاقل بود او را مشاور خود کرد. اما خرس به شتر حسادت می کرد.
خرس تصمیم گرفت برای شتر نقشه ای بکشد ...

از ایرانصدا بشنوید

در این داستان می آموزیم تا در کارها با افراد حسود مشورت نکنیم

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عاااالیی🍔🌽
  • کاربر مهمان
    سلام من از این داستان خوشم امدہ
  • کاربر مهمان
    واقعا عالی بود
  • کاربر مهمان
    سلام ممنون آلیست
  • کاربر مهمان
    خیلی خوب😄😄😄😄😄😄😍
  • کاربر مهمان
    با سلام خیلی دوستش داشتم
  • کاربر مهمان
    خیلی خوب بود
  • کاربر مهمان
    خوب بود اما چرا بقیه بخاطره طولانی بودنش از آن بدشان می آید
  • کاربر مهمان
    محمد امین
  • کاربر مهمان
    خوب بود
  • کاربر مهمان
    خوب است
  • کاربر مهمان
  • کاربر مهمان
    خیلی شاعرانست
  • کاربر مهمان
    خیلی خوبه
  • کاربر مهمان
    برای بچه ها خوب نبود حوصله ام سر رفت
  • کاربر مهمان
    سلام من احساس کردم شما چند بار کلمه "شیر" رو جای کلمه "خرس" گفتید.اگر اشتباه شنیدم اشکالی نداره
  • کاربر مهمان
    چرا انقد طولانی بود
  • کاربر مهمان
    عالی وقت یک خرده طولانی هستش
  • کاربر مهمان
    با سلام خدمت شما
  • کاربر مهمان
    این قصه خیلی طولانی بود ولی خیلی هم عالی بود من خیلی چیز ها از این داستان یاد گرفتم ممنونم از همتون

تصاویر

دسترسی سریع