سرود « بابا حسین » با اجرای گروه سرود میعاد تهران، زبان حال حضرت رقیه (س) است که از درد هایش برای پدرش امام حسین (ع) گلایه می کند. این سرود برای ایام عزاداری سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) تهیه و تولید شده است.
به جرم این که ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
خبر نداشتند بیخبر زدند مرا
خدا کند که عمویم ندیده باشد مرا
بابا جون تنگه دلم
چقد برای دیدنت
دخترم باباییم
منتظر رسیدنت
کاش میومدی تا من
برسم به آرزوم
کاش میشد یه بار دیگه
بغلم کنه عمو
تو خبر داری ازش
من که ازش بی خبرم
بابا جون بدجوری
دلتنگ علی اصغرم
توی این شبای تاریک
نور امید منی
هنوزم چشم به راهم
که به من سربزنی
برق شادی تو چشامو یادته
شونه میزدی موهامو یادته
از غمم با تو همینقدر بگم
بابا جون گوشواره هامو یادته
این روزا دخر شهیدا مثه من
دلاشونو به نگات گره زدن
همه عالم میشناسن تورو حسین
دلارو به کربلاش گره زدن
عمو عباس عمو بچه ها میگن یتیم شدیم عمو
من بهشون گفتم عمو میاد
دارن به خیمه ها حمله میکنن عمو با غیرتم
عمو اهل حرم منتظرن
کجایی عمو
به شامیا گفتم که تو چقد ماهی
میای همین روزا با عمو تو راهی
اومدی عزیز من
آه عجب اومدنی
باورم نمیشه
واقعا تو بابای منی
اومدی بابا بمیرم
چرا زخم روی سرت
چرا نمیدونی بدون تو
چی گذشت به دخترت
مثل مادرت شدم حالا
با پهلوی کبود
وقتی که میفتادم
جای عمو جون خالی بود
به جرم این که ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
خبر نداشتند بیخبر زدند مرا
خدا کند که عمویم ندیده باشد مرا
بابا جون تنگه دلم
چقد برای دیدنت
دخترم باباییم
منتظر رسیدنت
کاش میومدی تا من
برسم به آرزوم
کاش میشد یه بار دیگه
بغلم کنه عمو
تو خبر داری ازش
من که ازش بی خبرم
بابا جون بدجوری
دلتنگ علی اصغرم
توی این شبای تاریک
نور امید منی
هنوزم چشم به راهم
که به من سربزنی
برق شادی تو چشامو یادته
شونه میزدی موهامو یادته
از غمم با تو همینقدر بگم
بابا جون گوشواره هامو یادته
این روزا دخر شهیدا مثه من
دلاشونو به نگات گره زدن
همه عالم میشناسن تورو حسین
دلارو به کربلاش گره زدن
عمو عباس عمو بچه ها میگن یتیم شدیم عمو
من بهشون گفتم عمو میاد
دارن به خیمه ها حمله میکنن عمو با غیرتم
عمو اهل حرم منتظرن
کجایی عمو
به شامیا گفتم که تو چقد ماهی
میای همین روزا با عمو تو راهی
اومدی عزیز من
آه عجب اومدنی
باورم نمیشه
واقعا تو بابای منی
اومدی بابا بمیرم
چرا زخم روی سرت
چرا نمیدونی بدون تو
چی گذشت به دخترت
مثل مادرت شدم حالا
با پهلوی کبود
وقتی که میفتادم
جای عمو جون خالی بود
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه