ای خدای مهربان که همیشه به فکر منی و من را فراموش نمیکنی، برای تو شعر میخوانم و دوستت دارم.
تو با نگاه کوچکی
به من امید میدهی
به چشمهای خستهام
تو نور و دید میدهی
لیاقتی به من بده
که جز تو را رها کنم
اگرچه جز تو هم تویی
اگر که چشم وا کنم
همیشه دست آبیات
رسیده در شب سیاه
نجات میدهی مرا
درست پای پرتگاه
چه کم میآورم از این
محبت زیاد تو
مگر کیام که لحظهای
نمیروم ز یاد تو؟
تو با نگاه کوچکی
به من امید میدهی
به چشمهای خستهام
تو نور و دید میدهی
لیاقتی به من بده
که جز تو را رها کنم
اگرچه جز تو هم تویی
اگر که چشم وا کنم
همیشه دست آبیات
رسیده در شب سیاه
نجات میدهی مرا
درست پای پرتگاه
چه کم میآورم از این
محبت زیاد تو
مگر کیام که لحظهای
نمیروم ز یاد تو؟
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه