غول چراغ جادو

  • 1 قطعه
  • 14:40 مدت زمان
  • 150 دریافت شده
بچه غول از چراغ جادو بیرون آمده بود.
او دلش می خواست تنهایی بیرون برود و قدم بزند. وقتی مادر و پدرش خواب بودند وردی خواند و از چراغ جادو بیرون آمد.
کمی گردش کرد ولی خیلی زود دلش برای پدر و مادرش تنگ شد. او وردش را فراموش کرده بود و دیگر نمی توانست به چراغ جادو برگردد ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    سلام می کنم به شما هم باشه حالا نوبت چیه
  • کاربر مهمان
    🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄😙😙😙😙😗😗😗😗😗😗😗
  • کاربر مهمان
    چرا نظر ندادی ؟؟؟؟؟ بگو خوبه یا بده
  • کاربر مهمان
    من که گوش نکرده مطمئنم عالی است چون کتابش رو داشتم☺☺☺☺☺☺🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄
دسترسی سریع