شعری برای دل زهرا کوچولو.
خدیجه آب بابا می نویسد
زمین، خورشید، دریا می نویسد
حساب و دینی امروز خود را
برای صبح فردا می نویسد
ستاره در دل خود شعلهور بود
شب تاریک، در فکر سحر بود
دل زهرا تمنای پدر داشت
پدر مثل نسیمی پشت در بود
دلم پر زد از اینجا تا شقایق
دعای هر شب من یا شقایق
میان دفتر خود مینویسم:
به گلزار خدا، بابا، شقایق
خدیجه آب بابا می نویسد
زمین، خورشید، دریا می نویسد
حساب و دینی امروز خود را
برای صبح فردا می نویسد
ستاره در دل خود شعلهور بود
شب تاریک، در فکر سحر بود
دل زهرا تمنای پدر داشت
پدر مثل نسیمی پشت در بود
دلم پر زد از اینجا تا شقایق
دعای هر شب من یا شقایق
میان دفتر خود مینویسم:
به گلزار خدا، بابا، شقایق
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه