آقای رانندهای که سرویس مدرسهی ماست، بالأخره جریمه شد!
رانندهی سرویس ما
یک مرد چاق و خندهروست
یک بسته بادام درشت
هر روز توی جیب اوست
تا مدرسه، هر روز او
ما را شتابان میبرد
از این خیابان شلوغ
تا آن خیابان میبرد
او با موبایلش توی راه
هر روز صحبت میکند
گاهی نگاهی رو به ما
گاهی به ساعت میکند
هم شعر میخواند بلند
هم میزند با سوت، ساز!
هروقت دیرش میشود
پا میگذارد روی گاز
ّامروز اما یک پلیس
آمد به ماشین ایست داد
آقای راننده کمی
جا خورد و درجا ایستاد
آقاپلیسه گفت: «تو
قانون نمیدانی درست
این هم سزای کار تو
برگ جریمه مال توست»
رانندهی سرویس ما
یک مرد چاق و خندهروست
یک بسته بادام درشت
هر روز توی جیب اوست
تا مدرسه، هر روز او
ما را شتابان میبرد
از این خیابان شلوغ
تا آن خیابان میبرد
او با موبایلش توی راه
هر روز صحبت میکند
گاهی نگاهی رو به ما
گاهی به ساعت میکند
هم شعر میخواند بلند
هم میزند با سوت، ساز!
هروقت دیرش میشود
پا میگذارد روی گاز
ّامروز اما یک پلیس
آمد به ماشین ایست داد
آقای راننده کمی
جا خورد و درجا ایستاد
آقاپلیسه گفت: «تو
قانون نمیدانی درست
این هم سزای کار تو
برگ جریمه مال توست»
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه