مردی عتیقه فروش، اجناس قدیمی را به قیمت بسیار پایین می خرید و به قیمت بالایی می فروخت.
عتیقه فروش بسیار طمعکار بود. روزی او پارچی زیبا و نفیس را از پیرزنی فقیر به قیمتی اندک خرید.
همسر عتیقه فروش، از کارهای شوهرش بسیار ناراحت بود. زن می خواست که همسرش شریف و باوجدان باشد اما او فقط به فکر پول و ثروت بود.
روزی مرد عتیقه فروش و پسرش داشتند از فروشگاه برمی گشتند که در حیاط پیرمردی، ظرف عتیقه ای را دیدند ...
عتیقه فروش بسیار طمعکار بود. روزی او پارچی زیبا و نفیس را از پیرزنی فقیر به قیمتی اندک خرید.
همسر عتیقه فروش، از کارهای شوهرش بسیار ناراحت بود. زن می خواست که همسرش شریف و باوجدان باشد اما او فقط به فکر پول و ثروت بود.
روزی مرد عتیقه فروش و پسرش داشتند از فروشگاه برمی گشتند که در حیاط پیرمردی، ظرف عتیقه ای را دیدند ...
از ایرانصدا بشنوید
داستان طمعکاری عتیقه فروش را بشنوید
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان