موش آهن خوار

موش آهن خوار

  • 2 قطعه
  • 13:47 مدت زمان
  • 697 دریافت شده
روزی بود و روزگاری. مرد بازرگانی بود که سرمایه ی چندانی برای تجارت نداشت. برای همین بود که همیشه دست به عصا راه می رفت و مراقب همون سرمایه اندکش بود.

او تلاش می کرد تا همه ی داشته هاشو با خودش به سفر نبره و مقداری از سرمایه اش رو درشهر و کشورش نگهداره تا اگر راهزنان بهش حمله کردن، چیزی براش در شهرش باقی بمونه و بتونه روزگارشو سر کنه ...

این داستان بر اساس حکایتی از کلیله و دمنه بازنویسی شده است.

از ایرانصدا بشنوید

در این حکایت زیبا، می فهمیم که امانتداری چیه و دست بالای دست بسیاره

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    خیلی باحال بود
  • کاربر مهمان
    عالی ی ی ی ی ی ی ی بووووووووووووود
  • کاربر مهمان
    خیلی عالی و آموزنده بود
  • کاربر مهمان
    عالی
  • کاربر مهمان
    سلام خوبین ؟ این داستانتون خیلی عجیب بود اما یکمم جالب بود 🐭🐭🐭🐁🐁🐁🐁🐦‍⬛🐦‍⬛🐦‍⬛ مدت یک سال1👶👶👶🎇🎇🎇🎇🎆🎆🎆
  • کاربر مهمان
    اینی که قبل من پیام داده حتما خییییییییییییییییییییییییییلی بیسلیقه بوده و هست 😡😡😡😡😡😡😡😡
  • کاربر مهمان
    چرا وقتی پیام می دیم خودمون پبام ها ی خودمون نمی بینی

تصاویر

دسترسی سریع