باد در آفتابه پیچیده بود و صدای وحشتناکی از آن به گوش میرسید.
روباه از این صدا ترسیده بود. او دمش را روی کولش گذاشت و فرار کرد. روباه در راه به روباه دیگری رسید و به او گفت که شیرها به آنها حمله کردهاند و صدای بسیار وحشتناکی دارند... .
***
داستان «روباه و آفتابه» حکایتی از دانشمند دلآگاه ایرانی، شیخ بهایی، است.
روباه از این صدا ترسیده بود. او دمش را روی کولش گذاشت و فرار کرد. روباه در راه به روباه دیگری رسید و به او گفت که شیرها به آنها حمله کردهاند و صدای بسیار وحشتناکی دارند... .
***
داستان «روباه و آفتابه» حکایتی از دانشمند دلآگاه ایرانی، شیخ بهایی، است.
از ایرانصدا بشنوید
حکایت روباه و آفتابه، حکایتی از دانشمند دلآگاه ایرانی، شیخ بهایی است. این حکایت زیبا را بشنوید و از آن درس های تازه ای بگیرید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان