پسر تاجر

پسر تاجر

  • 2 قطعه
  • 13:27 مدت زمان
  • 1680 دریافت شده
راوی:
قالب: روایی
دسته‌بندی: کتاب گویا
تاجری مشهور پسری بی خیال و تن پرور داشت. پسر فقط به فکر خوشگذرانی بود.

تاجر هر چه به پسر سفارش می کرد که دست از خوشگذرانی بکشد و به فکر فردایش باشد فایده ای نداشت.
پسر هر روز دوستانش را دور هم جمع می کرد خوراکی های مختلف تهیه می کردند و می خوردند و لذت می بردند.
سال ها بعد، پدر از دنیا رفت. از آنجایی که از حال و روز پسرش آگاه بود و می دانست که اهل کار و زندگی نیست؛ هزار اشرفی در سقف یکی از اتاق های خانه پنهان کرد.
او به پسر وصیت کرد که اگر روزی به بدبختی و فلاکت رسیدی برو در آن اتاق آخری و با طنابی که به سقف بسته ام خودت را دار بزن ...

از ایرانصدا بشنوید

ژاله علو و محمد عمرانی یک داستان قدیمی رو با بیان امروزی روایت می کنند

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان

تصاویر

دسترسی سریع