تربچه خانم یک باغچه ی کوچولو دارد.
او در باغچه اش تربچه های نقلی کاشته است.
تربچه خانوم هر روز پشت پنجره می نشست و به باغچه اش نگاه می کرد.
او دلش می خواست تربچه های نقلی اش را بچیند و نهارش را با آنها بخورد ولی تنبلی می کرد.
یک روز متوجه شد که تربچه هایش خیلی بزرگ شده اند ...
این کتاب برنده ی جایزه شده است.
او در باغچه اش تربچه های نقلی کاشته است.
تربچه خانوم هر روز پشت پنجره می نشست و به باغچه اش نگاه می کرد.
او دلش می خواست تربچه های نقلی اش را بچیند و نهارش را با آنها بخورد ولی تنبلی می کرد.
یک روز متوجه شد که تربچه هایش خیلی بزرگ شده اند ...
این کتاب برنده ی جایزه شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
6:30
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان