رعنا و آب پاش

  • 1 قطعه
  • 13:48 مدت زمان
  • 204 دریافت شده
رعنا توی باغچه اش گل های زیادی داشت. او به آن ها آب می داد ولی چند روزی می شد که گل ها خوشحال نبودند.
فردای آن روز رعنا پیش گل ها رفت و به آنها نگاه کرد ولی آن ها پژمرده بودند و حال شان خوب نبود.
رعنا از مادربزرگش خواست تا آب پاش قدیمی را از انباری بیرون بیاورد ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    اسم خاله ی من هم رعنا هست خیلی مهربونه بهش میگم خاله رعنا
  • کاربر مهمان
    ممنونم خانم مریم نشیبا
  • کاربر مهمان
    این قصه خیلی خوب هست
  • کاربر مهمان
    خانم خداحافظ شب بخیر
  • کاربر مهمان
    سلام این داستان عالی بود💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐🎁🎁🎁🎁🎁
دسترسی سریع