تاجری به بازار رفت و همهی کالاهاش رو فروخت و سود خوبی کرد. اون کیسهی پولش رو از طلا و نقره پُر کرده بود و میخواست قبل از رسیدن شب به خونهاش بره. پس همهی کیسهها رو بار اسب کرد و بهتاخت دور شد. او ظهر در شهری استراحت کرد... .
افسانهی «میخ»، نوشتهی «یاکوب لودویگ کارل گریم» و «ویلهلم کارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد برکت» ترجمه کردهاند و انتشارات «فکر روز» آن را منتشر کرده و با همکاری «پایگاه کودک ایرانصدا»، تولید و تهیه شدهاست.
						
					افسانهی «میخ»، نوشتهی «یاکوب لودویگ کارل گریم» و «ویلهلم کارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد برکت» ترجمه کردهاند و انتشارات «فکر روز» آن را منتشر کرده و با همکاری «پایگاه کودک ایرانصدا»، تولید و تهیه شدهاست.
				صداها 
			
			- 
							عنوانزمان
 - 
						
							
							3:03
 
				تصاویر 
			
			
  
					دیدگاه خود را بنویسید
  
	دیدگاه 
			
					دیدگاه خود را بنویسید
  
	دیدگاه

