دارکوبی که خورشید شد

  • 1 قطعه
  • 11:23 مدت زمان
  • 292 دریافت شده
درخت پیری بود که روی شاخه هایش دارکوبی لانه داشت. دارکوب هر روز از صبح تا شب به درخت نوک می زد و حشرات موذیِ روی آن را می خورد. روزی از روزها، خانی ثروتمند از زیر درخت گذشت. دارکوب با دیدن خان هوایی شد و آرزو کرد که ای کاش او هم خان بود....
کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که باید قدر داشته هایشان را بدانند و هیچ گاه از آن چیزی که هستند ناراحت نباشند و برای بهتر شدن تلاش نمایند.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    من هستی هستم از مشهد بهترین قصه ای بود که شنیدم مریم جون و نوه ی گلتون گلاب خیلی ممنون
  • کاربر مهمان
    عالی
دسترسی سریع