آن شب بارانی

  • 1 قطعه
  • 7:24 مدت زمان
  • 57 دریافت شده
بارون از سر شب شروع کرده بود به باریدن. گُل بهار کنار پنجره ایستاده و ناراحت بود. تند تند پرده پنجره رو کنار می زد و حیاط رو نگاه می کرد. اون منتظر پدرش بود، آخه پدر گل بهار از بعد از ظهر رفته بود که زمین رو آبیاری کنه اما هنوز...
داستان «آن شب بارانی» از قدیمی ترین نشریه کودک و نوجوان ایران، «کیهان بچه ها» انتخاب و تهیه شده است. «گلچین قصه های کیهان بچه ها » یه همکاری جدید بین تولیدات چند رسانه ای ایرانصدا و کیهان بچه هاست که می تونین اون رو در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوین.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    عربی اسپانیایی و ایتالیایی زبانهایی بودند.
دسترسی سریع