«جوجه کوچولو» آخرین جوجهای بود که میخواست از تخم بیرون بیاید.
بیست روز تمام شده بود، اما جوجه از تخم بیرون نمیآمد، چون هوا سرد بود.
مادرش او را صدا کرد و گفت: «بیا بیرون. بیست روزت تمام شده!»
بیست روز تمام شده بود، اما جوجه از تخم بیرون نمیآمد، چون هوا سرد بود.
مادرش او را صدا کرد و گفت: «بیا بیرون. بیست روزت تمام شده!»
صداها
-
عنوانزمان
-
14:59
کاربر مهمان
کاربر مهمان