عروسک قلیانی

  • 1 قطعه
  • 14:09 مدت زمان
  • 1164 دریافت شده
طلا برای چند روز به خانه ننه بزرگ رفته بود. خانه ننه بزرگ توی شهر دیگری بود. حیاط خانه ننه بزرگ پر از گل بود و تختی که عصرها روی آن می نشستند و ننه بزرگ قلیانی داشت که عروسکی توی آبش بالا و پایین میرفت.
طلا آرزو می کرد که کاش عروسک توی قلیان مال او بود. یک روز که پدر طلا کوچولو برای بردن او به خانه ننه بزرگ آمده بود، ننه بزرگ طلا را شگفت زده کرد.

داستان"عروسک قلیانی" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    با عرض سلام و خسته نباشید خواستم ازتون تشکر و قدردانی کنم بابت پایگاه کودک هم قصه ها فوق العاده هستن هم صدای گویندگان بسیار گرم و دلنشین🙏🙏
دسترسی سریع