شیر و گرگ و روباه هر ...
الاغه خوابش می اومد. ...
چانگ چونگ چی كه در سرزمین ...
جشن تولد جناب مارماهی ...
یه بالن بود و یه هواپیما.
كنار دكان بزی، درختی ...
روباه سر راهش پوستی ...
ارباب بالا كوه دلش می ...
قارقاریان كلاغ خبرچین ...
ابر سفید قطره قطره بارید.
نخودی تو دیگ آش بود ...
روزی باد بادی به غبغب ...
پای الاغ كشاوز شكسته ...
یك روز آقای هزارپا پیش ...
ماهی چمدانش را بست تا ...
مرغ كوچولوی حنایی چند ...
ببعی نمی توانست راه ...
آلبالواژدها آه های بلند ...