مادر و دختری بودند كه ...
عمو زنجیرباف بله زنجیر ...
خاله پیرزن دخترش شوهر ...
تام دوستی داشت به نام ...
پیرزنی از دار دنیا فقط ...
روباهی صدای آواز خروس ...
مرغ ماهیخواری در كنار ...
مامان بزی داشت آش درست ...
پادشاهی بود كه دختری ...
تو بیابون خدا نخودی ...
طوطیِ مرد دست فروش اصلا ...
روزگاری خواهر و برادری ...
در روستایی زیبا، سه ...
روزی میرزا به مهمانی ...
ضحاك، پسر مرداس پادشاه ...
اسفندیار رویین تن، می ...
روزی رستم دستان، پهلوان ...
در سبزه زار بزرگی حیوانات ...
بود بازرگان و، او را ...