این داستان از زبان نخلی بیان شده که جنگ را از نزدیک دیده است و آن را برای دختری به اسم «راضیه» تعریف میکند.
در قسمتی از این داستان نخل می گوید«دلم برایت تنگ شده راضیه. خیلی؛ آن قدر که دیگر برایم طاقتی نمانده. یادت میآید راضیه جان؟ یادت میآید لحظههای آخر رفتنتان چه طور از پشت وانت پریدی پایین و دویدی طرف من؟ آمدی و دستهایت را دور تنم حلقه کردی هر چند دستهای کوچکت دیگر بزرگ شده بود اما هنوز نمیتوانست مرا بغل کند. پدرت سرش را از توی ماشین بیرون آورد و داد کشید: چه کار میکنی راضیه؟ عجله کن!»
داستان"نخلی برای تو" به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایران صدا تهیه و تولید شده است.
در قسمتی از این داستان نخل می گوید«دلم برایت تنگ شده راضیه. خیلی؛ آن قدر که دیگر برایم طاقتی نمانده. یادت میآید راضیه جان؟ یادت میآید لحظههای آخر رفتنتان چه طور از پشت وانت پریدی پایین و دویدی طرف من؟ آمدی و دستهایت را دور تنم حلقه کردی هر چند دستهای کوچکت دیگر بزرگ شده بود اما هنوز نمیتوانست مرا بغل کند. پدرت سرش را از توی ماشین بیرون آورد و داد کشید: چه کار میکنی راضیه؟ عجله کن!»
داستان"نخلی برای تو" به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایران صدا تهیه و تولید شده است.
از ایرانصدا بشنوید
نخل ها شاهدان بیکلام جنگ هستند. اما توی این داستان یکی از نخل ها ماجرای خودش و اطرافیانش رو تعریف می کنه.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
تا کنون نظری ثبت نشده است